پرونده علیه پری، به همین شکلی که هست، دو جنبه دارد: اول، انتقادی از موسیقی اخیر او وجود دارد که نتوانسته به اوجی که پری در اوایل دوران حرفه‌ای‌اش به آن دست یافته بود، برسد. (این موسیقی نیز مبتنی بر همکاری نزدیک با دکتر لوک، تهیه‌کننده‌ای است که اوایل دوران حرفه‌ای پری را جعل کرد و پرونده سوءاستفاده عاطفی و تجاوز جنسی ادعایی کشا را خارج از دادگاه حل و فصل کرد.) این با انزجار عمومی از پوشش بیش از حد مشارکت پری در یک پرواز ۱۱ دقیقه‌ای با فضاپیمای بلو اوریجین همراه است، که شرکت‌کنندگان آن با بی‌ملاحظگی آن را به عنوان نقطه عطفی برای فمینیسم مدرن ارائه دادند. این دو رشته شروع به ترکیب شدن در یک انزجار همه‌جانبه کرده‌اند، به شیوه‌ای که آشنا به نظر می‌رسد: تابستان گذشته، جنیفر لوپز، پس از جدایی‌اش از بن افلک و لغو تور خودش، مورد تمسخر آنلاین قرار گرفت، در حالی که آن هاتاوی همچنان بیمار شماره صفر نفرت از یک زن در انظار عمومی در دوران رسانه‌های اجتماعی است. و به نظر می‌رسد که این موضوع تأثیر خود را گذاشته است: یک توییت طعنه‌آمیز از حساب کاربری رسانه‌های اجتماعی فروشگاه زنجیره‌ای برگر وندیز، ظاهراً پری را چنان آزرده خاطر کرد که «منبعی نزدیک به ماجرا» از مجله پیپل برای انتشار یک انتقاد استفاده کرد، در حالی که این آخر هفته، ویدئویی از گریه پری روی صحنه هنگام اجرا در مکزیک، رسانه‌های اجتماعی طرفداران پاپ را درنوردید.

این موضوع تا حدودی به دلیل جایی که پری در آن بوده، قابل توجه است: تور فعلی او موسیقی‌ای را جشن می‌گیرد که هم کمتر از دوران اوج او موفق بوده و هم بسیار بسیار کمتر از آن موفق بوده است (شاید قابل توجه باشد که پری هنگام خواندن آهنگی از «رویای نوجوانی»، شاهکار او در سال ۲۰۱۰، گریه کرد)؛ همان موسیقی، در یک خطای عجیب و ناخواسته برای ستاره‌ای که مسیرش زمانی جذاب به نظر می‌رسید، توسط مردی تولید می‌شود که تا آن زمان در میان همتایان پری، فردی نامطلوب بود. و مستند تور او در سال ۲۰۱۲ با عنوان «کیتی پری: بخشی از من» به اوج احساسی خود می‌رسد، زمانی که پری پس از فهمیدن اینکه ازدواجش با راسل برند به پایان رسیده است، گریه می‌کند و خود را مجبور به لبخند زدن می‌کند تا طرفدارانش را ناامید نکند.

به عبارت دیگر، این اجراکننده‌ای است که فقط به مخاطب اجازه می‌دهد آنچه را که می‌خواهد ببیند. و خشم ظاهری پری از نحوه برخورد با او - اشک‌هایش؛ آنچه که ممکن است اعلام گروهش باشد که وندی به پری عذرخواهی بدهکار است - نویدبخش طولانی‌تر شدن این مارپیچ است.

پیش از این، پری سعی کرده بود از انتقادات جلوگیری کند و یک ویدیوی مسخره اما بدون توجه به لحن آهنگش «دنیای زنان» ساخت که در آن خودش را اساساً در شوخی دخیل می‌دانست، در مورد توانمندسازی زنان می‌خواند و در عین حال خود را به عنوان فردی که به شدت به دنبال تأیید است،

معرفی می‌کرد (ویدئو با دزدیدن یک چراغ حلقه‌ای متعلق به یک اینفلوئنسر که هیچ ایده‌ای از او ندارد، و سپس فریاد زدن «من کیتی پری هستم!» به پایان می‌رسد). این ویدئو، که لحظات طنز آن کلیشه‌های مبتذلی در مورد توانمندسازی هستند که «غرش» را شبیه «راز زنانه» می‌کند، هم به دلیل شایستگی و هم به دلیل وجود آن به عنوان یک سند فمینیستی احتمالی که برای تبلیغ آهنگی از دکتر لوک ساخته شده بود، مورد انتقاد قرار گرفت. با توجه به اتهامات علیه او، این یک طنز دردناک است.

دفاع از «۱۴۳» دشوار است؛ اجرای طولانی مدت پری در مراسم جوایز موزیک ویدیوی پاییز گذشته، بیشتر به خاطر بازآفرینی آثار گذشته‌اش قابل توجه بود تا آهنگ‌های جدید و پرطرفدار، و تصمیم پری برای تغییر موضع قبلی‌اش در برابر همکاری با دکتر لوک پس از ساخت چندین آلبوم بدون مشارکت او، تلاشی بی‌شرمانه برای بازپس‌گیری افتخارات گذشته تلقی می‌شود. به همین ترتیب، حضور او در فضا، و تشویق‌های بی‌وقفه او و همکارانش از دستاورد قابل توجهشان در اوج بودن به مدت سه دور آهنگ «من دختری را بوسیدم» یا چیزی شبیه به آن، در زمانی که اصالت جذاب‌تر از تصنع است، بی‌معنی به نظر می‌رسید.

با این حال، نکته‌ی تکان‌دهنده‌ای در مورد ناتوانی پری در کنار آمدن با مسیر خودش وجود دارد. در برهه‌های گذشته از دوران حرفه‌ای‌اش، تمایل او به بی‌ارزش بودن - مثلاً در زمان داوری‌اش در «آمریکن آیدل» یا در میانه‌ی برنامه‌ی بی‌مزه‌اش در سوپربول - جذاب بود. اما او هنرمندی نیست که سبکش جاودانه باشد، و مهم‌تر از همه، در تکامل هنری مهارت ندارد. تلاش‌های گذشته‌ی پری برای بازآفرینی تصویر و صدایش، مانند انتشار آلبوم «پاپ هدفمند» پس از انتخابات ۲۰۱۶ او با عنوان «شاهد»، تلاشی پرزحمت برای نشان دادن کارش بوده است. در آن زمان، او آلبوم را با یک پخش زنده‌ی چند روزه تبلیغ می‌کرد که در طی آن تحت درمان قرار می‌گرفت و گریه می‌کرد.

این هم چیزی بود که او می‌خواست مردم ببینند - اما تعداد نسبتاً کمی از مخاطبانش می‌خواستند هنری را که به نمایش گذاشته شده بود، مصرف کنند.