گیشه خرداد ماه در آمریکا 2024 + پرفروش ترین ها

گیشه خرداد ماه در آمریکا 2024 + پرفروش ترین ها

طبق آمار کام‌اسکور، فیلم «لیلو و استیچ» دیزنی برای سومین آخر هفته متوالی صدرنشین گیشه بریتانیا و ایرلند شد و با فروش ۳.۵ میلیون پوند (۴.۷ میلیون دلار) مجموع فروش خود را به ۳۱.۱ میلیون پوند (۴۲ میلیون دلار) رساند.

فیلم «ماموریت غیرممکن - حساب نهایی» پارامونت با ۳.۱ میلیون دلار فروش در جایگاه دوم ثابت ماند و مجموع فروش خود را پس از سه هفته اکران به ۲۹ میلیون دلار رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان محمدی
فیلم زندگینامه اسنوپ داگ، از یونیور سال تولید و پخش میشود ؟

فیلم زندگینامه اسنوپ داگ، از یونیور سال تولید و پخش میشود ؟

فیلم زندگینامه اسنوپ داگ، کارگردانی کریگ بروئر را برای یونیورسال به ارمغان می‌آورد

فیلمساز «هوستل اند فلو» در حال حاضر در حال بازبینی فیلمنامه این فیلم بلند درباره این اسطوره هیپ‌هاپ است.

کریگ بروئر، که برای کارگردانی فیلم‌هایی مانند «هوستل اند فلو» و «دولمایت اسم من است» شناخته می‌شود، قرار است این فیلم بلند بدون عنوان را کارگردانی کند. بروئر در حال بازبینی فیلمنامه‌ای است که پیش از این توسط جو رابرت کول نوشته شده بود و داستان سفر پرماجرای این اسطوره موسیقی در مسیر شهرت را روایت می‌کند. هنوز بازیگران فیلم اعلام نشده‌اند و تاریخ انتشاری هم برای آن اعلام نشده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان محمدی
هالیوود از یک صنعت تبدیل به یه بازی شده است ؟ تیلور سویفت جایشان را گرفته !

هالیوود از یک صنعت تبدیل به یه بازی شده است ؟ تیلور سویفت جایشان را گرفته !

هالیوود فقط ستاره شدن، نمایش یا سرگرمی جمعی را اختراع نکرد. بلکه اقتصاد توجه را اختراع کرد - همان سیستمی که اکنون آن را تهدید به نابودی می‌کند.

فقط یک یا دو دهه پیش، هالیوود به دنبال جلب توجه نبود. بلکه آن را فرماندهی می‌کرد. اکران‌های فیلم، بلوک‌های شهر را تعطیل می‌کردند. یک پوستر می‌توانست کل فصل را تحت الشعاع قرار دهد. صف کشیدن بخشی از این آیین بود.

حالا؟ نمایش همه جا هست - و تقریباً هیچ‌کدام از آن نمی‌چسبد.

خیلی قبل از اینکه تیک‌تاک ارتباط چشمی را به پول رایج تبدیل کند - قبل از اینکه پخش خودکار، زمان خواب را تعیین کند و اینفلوئنسرها از خستگی‌ها پول دربیاورند - هالیوود نگاه انسان را صنعتی کرد. فقط داستان تعریف نمی‌کرد. وسواس را مهندسی می‌کرد. فیلم‌های پرفروش فقط سرگرمی نبودند؛ آنها سلاح‌های فرهنگی بودند. بر باد رفته به سادگی باز نشد - مانند یک رویداد ملی فرود آمد. آرواره‌ها فقط شنا نکردند - آنقدر دور ما چرخیدند تا ندیدن، مانند سهل‌انگاری به نظر برسد.

اما وسواس چیز خطرناکی برای سنجش است. وقتی به مردم یاد می‌دهید چه چیزی را طلب کنند، به آنها یاد می‌دهید که چگونه آن را بدون شما پیدا کنند.

دقیقاً همین اتفاق افتاد. هیولا فرار نکرد. تکامل یافت.

هالیوود مخاطبان را طوری تربیت کرد که انتظار تماشایی، آدرنالین و تسلط روایت را داشته باشند - و سپس در حالی که تیک تاک، یوتیوب و اینستاگرام هر سه را با سرعت بیشتر، زرق و برق کمتر و بدون نیاز به اجازه ارائه می‌دادند، متوقف شدند.

این فقط یک تغییر در فناوری نبود. این یک تغییر در قدرت بود.

وقتی بریتنی اسپیرز در سال ۲۰۰۷ سرش را تراشید، اینترنت آن را گزارش نکرد - آن را متابولیزه کرد. شهرت سریالی شد. دیده شدن جای هنر را گرفت. هالیوود کنترل روایت و به همراه آن، مخاطب را از دست داد.

ناگهان، یک تیک تاک که در یک اتاق خواب فیلمبرداری شده بود، می‌توانست گرمای فرهنگی بیشتری نسبت به یک فیلم پرفروش ۲۰۰ میلیون دلاری ایجاد کند. و اغلب هم این کار را می‌کرد.

آنچه قبلاً در ۱۲۰ دقیقه متمرکز می‌شد، اکنون در عرض چند میلی ثانیه از بین می‌رود. تریلرها مانند هرزنامه به نظر می‌رسند. سفرهای مطبوعاتی شبیه ویدیوهای گروگان‌گیری هستند. نفخ جلوه‌های ویژه ترسناک نیست - بی‌حس کننده است.

حتی مارول - قابل اعتمادترین موتور جلب توجه هالیوود - در حال از دست دادن جایگاه خود است. مارول‌ها شکست خوردند. تعامل طرفداران کاهش یافت. تداوم بدون نتیجه، مانند تکالیف درسی به نظر می‌رسد. اشباع بدون غافلگیری، طومار را به وجود می‌آورد.

هالیوود مقیاس را با وفاداری اشتباه گرفت. سر و صدا را با تأثیر. محتوا را با معنا. و حالا مخاطبی که آموزش داده بود تا آرام بنشیند و با ورق زدن 30 حلقه فیلم در 30 ثانیه، شگفت‌زده شود.

تبلیغات

این یک تصادف تصادفی در اقتصاد توجه نبود. هالیوود آن را ترسیم کرد، به آن برند داد، و آن را به کمال رساند.

از هاوارد هیوز که با ضربه‌های ناگهانی خود را به تیتر خبرها رساند تا اسطوره‌سازی پروژه جادوگر بلر در انجمن‌های اولیه، این صنعت همیشه می‌دانست که داستان به همان اندازه که در صفحه نمایش زنده است، در خارج از صفحه نیز زنده است. هیاهو از نمایش جدا نبود - خود نمایش بود.

اما آن کشش گرانشی دیگر از بالا نمی‌آید. دموکراتیک شده است.

نمونه اولیه اینفلوئنسرها در ملاء عام. آنها در زمان واقعی پاسخ می‌دهند. آنها خامی را مانند سلاح به کار می‌گیرند. بدون نمایش آزمایشی. بدون چراغ سبز. بدون انتظار.

تیلور سویفت از هیچ شبکه‌ای نخواست که تورش را تایید کند. او آن را جهانی کرد. تور Eras قانع‌کننده نبود - بلکه یک تور بی‌نقص بود. او فقط اجرا نکرد. او رابطه بین هنرمند و مخاطب را از نو طراحی کرد. آقای بیست، با خیریه‌های جذاب و نمایش‌های زنده‌اش، بازدیدهای بیشتری نسبت به اکثر استودیوها در یک سال جذب می‌کند. او به یک بازوی توزیع نیاز ندارد. او الگوریتم است.

اینها شانسی نیستند. آنها نقشه‌های اولیه هستند. و دارند کار می‌کنند.

در همین حال، هالیوود هنوز در تلاش است تا با تحریم‌ها و تصاحب بیلبوردها، FOMO را تولید کند. این کار، گروهی از خبرنگاران را به جنگ میم‌ها می‌آورد.

مدیران اجرایی در مورد خستگی گیشه و ریزش استریمینگ طوری صحبت می‌کنند که انگار الگوهای آب و هوایی هستند. اما اینها نیروهای خارجی نیستند. آنها شکست‌های داخلی هستند:

– افسانه‌ای که مخاطبان همیشه برمی‌گردند.
– افسانه‌ای که IP به تنهایی می‌تواند توجه را جلب کند.
– افسانه‌ای که حجم برابر با ارزش است.

در حالی که سیستم در مقیاس دو برابر می‌شود، سازندگان در حال فرسودگی هستند. بینندگان در حال تسویه حساب هستند. مدیران در حال نقد کردن پول هستند.

این یک آگهی ترحیم نیست. این یک تسویه حساب است.

ابزار قدیمی - انحصار پلتفرم‌ها، پنجره‌های راه‌اندازی، معرفی‌های مطبوعاتی - ناپدید نشده است. فقط برتری خود را از دست داده است. مخاطب دیگر منتظر نمی‌ماند. دیگر تعجب نمی‌کند. دیگر اطاعت نمی‌کند.

و با این حال، یک چیز هنوز کار می‌کند: داستان.

نه حق امتیاز. نه تریلر. نه معیارها. داستان.

از نوعی که سر و صدا می‌کند زیرا چیزی را حمل می‌کند که الگوریتم‌ها نمی‌توانند آن را تکرار کنند: ریسک، حقیقت، معنا. چیزی که برای انسان‌ها ساخته شده است، نه پلتفرم‌ها.

همه چیز، همه جا، همه با هم. باربی. اوپنهایمر. هر کدام از آنها کتاب قانون را نادیده گرفتند. هر کدام لحظه‌ای را ساختند - نه با به حداکثر رساندن بازدیدها، بلکه با پذیرفتن ریسک‌های خلاقانه‌ای که هیچ صفحه گسترده ای نمی‌توانست پیش‌بینی کند.

برای سازندگان - به خصوص آنهایی که من با آنها کار می‌کنم - این 

نشانه شماست. منتظر نمانید تا دستگاه با شما تماس بگیرد. دیگر در صف نیستید. ابزارها در دستان شما هستند. می‌توانید مخاطبان خود را، طبق شرایط خود، با نسخه فراموش‌نشدنی خود بسازید.

سوال این نیست که چگونه با الگوریتم رقابت کنید. این چیزی است که شما حاضرید بگویید که نمی‌تواند.

هالیوود با دنبال کردن ویروسی شدن برنده نخواهد شد. نمی‌تواند. قدرت آن در ساختن چیزهایی است که مردم انتخاب می‌کنند نگه دارند.

زیرا وقتی همه چیز دیگر یکبار مصرف است، حافظه تنها بستری است که هنوز اهمیت دارد.

هالیوود بازی را نباخت. دستگاه را ساخت، با عرضه خودش نشئه شد - و فراموش کرد که چرا دنیا از ابتدا اهمیت می‌داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان محمدی